ارتباط افسردگي با بيماري قلبي-عروقي
ارتباط افسردگي با بيماري قلبي-عروقي
پژوهشگران "دانشگاه نيويورك" به يافتههاي جديدي در مورد ارتباط افسردگي و استرس بلندمدت با بيماري قلبي-عروقي دست يافتهاند.
به گزارش ايسنا و به نقل از مديكال اكسپرس، نتايج ابتدايي ارائه شده در يك پژوهش جديد كه روي يك مدل موش انجام شده است، ميتوانند نشان دهند كه افزايش افسردگي و استرس بلندمدت و شديد چگونه خطر ابتلا به بيماري قلبي-عروقي را بالا ميبرد.
"اوزلم توفانلي كايرسيباسي"(Özlem Tufanli ******eccibasi)، پژوهشگر دانشكده پزشكي "دانشگاه نيويورك"(NYU) و پژوهشگر ارشد اين پروژه گفت: پژوهشهاي پيشين نشان دادهاند كه اختلالات افسردگي عمده و اضطراب ناشي از استرس بلند مدت و شديد، با افزايش ميزان بيماريهاي قلبي-عروقي مرتبط است. خطر ابتلا به بيماريهاي قلبي-عروقي، با توجه به شدت افسردگي افزايش مييابد.
پژوهشگران اظهار داشتند كه پژوهش آنها نخستين پروژهاي است كه از موش مبتلا به استرس و افسردگي مزمن براي بررسي اين موضوع استفاده ميكند كه آيا استرس مزمن ممكن است بر داروهاي كاهشدهنده كلسترول تأثير بگذارد يا خير.
پژوهشگران در اين پروژه، موشهايي را كه فاقد "گيرنده ليپوپروتئين با چگالي پايين"(LDLr) بودند، مورد بررسي قرار دادند. اين گيرنده براي پاكسازي كلسترول بد از بدن لازم است. موشهاي مورد استفاده در اين پژوهش، مانند افرادي كه فاقد گيرنده به دنيا ميآيند، مستعد تجمع چربي موسوم به "پلاك"(plaque) در شريانهاي خود هستند و در معرض بيماريهاي قلبي-عروقي زودرس و تهاجمي قرار دارند. پلاكهاي ناپايدار و مستعد پارگي ميتوانند از هم جدا شوند و لختههاي خون را پديد آورند كه جريان خون را متوقف ميكنند و به حمله قلبي يا سكته منجر ميشوند. براي تقليد از تشكيل پلاكهاي چربي در انسان، موشها به مدت ۲۴ هفته با رژيم غذايي غني از كلسترول تغذيه شدند.
نيمي از موشها طي ۱۰ روز، براي مدت كوتاهي در معرض استرس اجتماعي قرار گرفتند. پس از هر دوره استرس، موشها از نظر اجتناب اجتماعي و رفتارهاي نشاندهنده افسردگي مانند اضطراب ارزيابي شدند. موشهايي كه اين رفتارها را نشان دادند، به عنوان مستعد افسردگي و بقيه به عنوان انعطافپذير طبقهبندي شدند. نيمي ديگر از موشها، در معرض استرس اجتماعي قرار نگرفتند.
هم موشهاي افسرده و هم موشهاي كنترلشده، با يك داروي كاهنده كلسترول بد به مدت سه هفته تحت درمان قرار گرفتند تا درمان كلسترول در انسان را تقليد كنند. پژوهشهاي پيشين نشان دادهاند كه وقتي موشهاي فاقد LDLr با داروهاي كاهشدهنده چربي درمان ميشوند، پلاك شرياني در آنها التهاب كمتري پيدا ميكند و پايدارتر ميشود. پس از درمان، موشها از نظر بروز تغييرات در تعداد سلولهاي التهابي پلاكهايشان، تعداد مونوسيتهاي التهابي در حال گردش در خون و تعداد سلولهاي مغز استخوان كه پيشساز سلولهاي ايمني پلاك هستند، آزمايش شدند. موشهاي انعطافپذير به طور مشابه مورد ارزيابي قرار گرفتند اما بررسي روي اين گروه از موشها ادامه دارد.
بررسيها نشان دادند كه موشهاي مستعد افسردگي در مقايسه با موشهايي كه در معرض استرس قرار نگرفتهاند، داراي ويژگيهاي زير هستند.
افزايش ۵۰ درصدي سلولهاي ايمني در پلاك شريانها
دو برابر شدن تعداد مونوسيتهاي در گردش كه پيشساز سلولهاي التهابي هستند
افزايش ۸۰ درصدي تعداد پيشسازهاي سلولهاي ايمني در مغز استخوان
كاهش كلاژن در پلاك شريانها كه نشاندهنده بيثباتي است
كاهش مشابه سطوح ليپيد در مقايسه با واكنش گروه كنترلشده نسبت به داروهاي كاهشدهنده كلسترول بد
كايرسيباسي گفت: يافته اصلي ما اين است كه به نظر ميرسد استرس مكرر، اثرات فيزيولوژيكي و شكست اجتماعي، از بروز تغيير در پلاكها كه بايد توسط داروهاي كاهشدهنده چربي ايجاد شود، جلوگيري ميكند.
همچنين، پژوهشگران بررسي كردند كه آيا تفاوت در مغز استخوان موشهاي افسرده ممكن است زمينهساز تفاوت در اندازه و ويژگيهاي پلاك باشد يا خير. براي آزمايش اين موضوع، گروه ديگري از موشهاي مبتلا به كمبود LDLr، پيوند مغز استخوان را از موشهاي مستعد افسردگي يا گروه كنترلشده دريافت كردند. پس از پيوند مغز استخوان، موشها به مدت ۲۴ هفته با رژيم غذايي غني از كلسترول تغذيه شدند.
در مقايسه با موشهايي كه مغز استخوان را از گروه كنترلشده و بدون استرس دريافت كردند، موشهايي كه مغز استخوان را از گروه حساس دريافت كرده بودند، ويژگيهاي زير را داشتند.
افزايش ۱۶ درصدي پيشسازهاي سلول ايمني در مغز استخوان
افزايش ۵۰ درصدي مونوسيتهاي التهابي در خون
بدون تغيير در اندازه پلاك اما ۲۳ درصد التهاب بيشتر درون پلاك
كايرسيباسي ادامه داد: ما با در نظر گرفتن همه نتايج باور داريم در شرايطي كه استرس مزمن وجود دارد، ممكن است اثرات نامطلوب كلسترول بالا افزايش و مزاياي كلسترول پايين كاهش يابد. اين امر نشان ميدهد كه استرس مزمن، برنامهريزي مجدد در سطح ژنتيكي را كه به نام تغييرات اپيژنتيك شناخته ميشوند، در پيشسازهاي مغز استخوان مونوسيتها واسطه ميكند؛ به طوري كه وقتي سلولها وارد پلاكها ميشوند، التهاب بيشتري دارند.
بررسي موشهاي اين پژوهش ممكن است راهي را براي ارزيابي و بهبود درمان افسردگي و استرس بلندمدت ارائه دهد و به بهبود پيامدهاي قلبي-عروقي كمك كند.
كايرسيباسي خاطرنشان كرد: اين يافتهها ممكن است نشاندهنده لزوم توجه بيشتر به سلامت روان براي مبارزه با بيماريهاي قلبي-عروقي، به ويژه براي افراد مبتلا به افسردگي يا استرس مزمن باشند. در دهههاي آينده، درمانهاي جديد براي تصلب شرايين بايد بر تغيير واكنشهاي ايمني، مهار التهاب و ارتقاي مسيرهاي رفع پلاك تمركز كنند. اين درمانها براي سود رساندن به افراد مبتلا به بيماريهاي قلبي-عروقي و به ويژه افراد مبتلا به افسردگي، قابليت زيادي دارند.
پژوهشگران در حال حاضر در حال جمعآوري نمونه از موشهايي هستند كه در معرض استرس مكرر قرار گرفتهاند اما به نظر ميرسد در برابر آن انعطافپذير هستند. كايرسيباسي افزود: ما همان تجزيه و تحليلهاي اين پژوهش را انجام خواهيم داد تا تعيين كنيم كه آيا قرار گرفتن در معرض استرس يا حساسيت به آن كه عامل ايجاد تغييرات در پلاك است، به كاهش يافتن يا بدتر شدن پلاك منجر ميشود يا خير.
قاليشويي فلكه سوم تهرانپارس
برچسب: ،
ادامه مطلب